زناشویی

چرا بیش از حد توجه می‌کنیم؟




چرا در برخی روابط، فرد بیشتر از آنچه که باید به شریک خود توجه می‌کند؟

همه‌ی ما دوست داریم در روابط خود توجه ببینیم و توجه کنیم. اما گاهی اوقات، این توجه از حد تعادل خارج شده و یک طرف، بیش از اندازه به شریک عاطفی خود اهمیت می‌دهد. این مسئله می‌تواند ریشه در عوامل مختلفی داشته باشد که در این پست به بررسی آنها می‌پردازیم.

این عدم تعادل در توجه، نه تنها برای فردی که بیش از حد توجه می‌کند مخرب است، بلکه می‌تواند به رابطه‌ نیز آسیب برساند. تصور کنید یک نفر دائماً در حال تلاش برای خوشحال کردن دیگری باشد، در حالی که طرف مقابل، بدون تلاش خاصی از این همه توجه بهره‌مند می‌شود. این وضعیت، در دراز مدت، می‌تواند منجر به احساس خستگی، سرخوردگی و حتی رنجش در فرد شود.

  • ترس از دست دادن:

    یکی از مهم‌ترین دلایل، ترس از دست دادن شریک عاطفی است. فرد می‌ترسد اگر به اندازه‌ی کافی توجه نکند، طرف مقابل او را ترک کند.
  • اعتماد به نفس پایین:

    افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، ممکن است احساس کنند لایق عشق و توجه نیستند و برای جبران این کمبود، بیش از حد تلاش می‌کنند.
  • نیاز به تایید:

    برخی افراد برای احساس ارزشمند بودن، نیاز به تایید و قدردانی از طرف شریک عاطفی خود دارند و برای به دست آوردن این تایید، بیش از حد توجه می‌کنند.
  • مهارت رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبتازدواج - رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت، علاقه - روانشناسی مهارت های ارتباطی دختران و پسران

  • احساس گناه:

    گاهی اوقات فرد به دلیل اشتباهات گذشته یا احساس گناه، سعی می‌کند با توجه بیش از حد، اشتباهات خود را جبران کند.
  • اشتیاق شدید:

    در ابتدای رابطه، اشتیاق و هیجان زیاد می‌تواند باعث شود فرد بیش از حد توجه کند.
  • عدم تعادل قدرت:

    زمانی که در رابطه عدم تعادل قدرت وجود دارد، فردی که احساس ضعف می‌کند، ممکن است برای حفظ رابطه، بیش از حد توجه کند.
  • نادیده گرفته شدن نیازهای شخصی:

    افرادی که نیازهای خود را نادیده می‌گیرند، ممکن است انرژی خود را صرف توجه به نیازهای شریک عاطفی کنند.
  • رابطه زناشویی

  • جستجوی کمال:

    تلاش برای داشتن یک رابطه‌ی بی‌نقص و کامل، می‌تواند منجر به توجه بیش از حد و کنترل‌گری شود.
  • مشکلات حل نشده:

    وجود مشکلات حل نشده در رابطه، می‌تواند باعث شود فرد برای جلوگیری از بروز درگیری، بیش از حد مدارا کند و توجه نشان دهد.
  • ترس از طرد شدن:

    ترس از طرد شدن و تنها ماندن، می‌تواند انگیزه ای برای توجه بیش از حد باشد.
  • مشکلات روانی:

    در برخی موارد، توجه بیش از حد می‌تواند نشانه ای از مشکلات روانی مانند وابستگی یا اختلالات اضطرابی باشد.
  • عادت:

    گاهی اوقات توجه بیش از حد به یک عادت تبدیل می شود و فرد به طور ناخودآگاه این رفتار را تکرار می کند.
  • عدم تعیین مرز:

    نداشتن مرزهای مشخص در رابطه، به طرف مقابل اجازه می‌دهد تا از توجه و فداکاری فرد سوء استفاده کند.
  • مشکل در برقراری ارتباط:

    اگر فرد نتواند به طور موثر با شریک خود ارتباط برقرار کند، ممکن است از طریق توجه بیش از حد، سعی در جلب توجه و ابراز علاقه کند.
  • عدم شناخت ارزش خود:

    وقتی فرد ارزش خود را نمی‌داند، فکر می‌کند باید برای به دست آوردن عشق و توجه، تلاش زیادی کند.





چرا بیش از حد به شریک عاطفی توجه می‌کنیم؟

چرا بیش از حد به شریک عاطفی توجه می‌کنیم؟

۱. نیاز به تایید و پذیرش

یکی از دلایل اصلی این رفتار، نیاز شدید به تایید و پذیرش از سوی شریک عاطفی است.فرد احساس می‌کند تنها با راضی نگه داشتن او و برآورده کردن تمام خواسته‌هایش، می‌تواند عشق و توجه او را حفظ کند.این نیاز ریشه در دوران کودکی و روابط اولیه‌ی فرد با والدین یا مراقبان خود دارد.اگر در کودکی به اندازه‌ی کافی مورد توجه و محبت قرار نگرفته باشد، ممکن است در بزرگسالی برای جبران آن به طور افراطی به دنبال تایید دیگران باشد.در این حالت، فرد به جای اینکه ارزش خود را از درون بداند، به طور کامل به تایید و نظر شریک عاطفی وابسته می‌شود.

این وابستگی می‌تواند منجر به رفتارهای افراطی و از خودگذشتگی بیش از حد شود.به عبارت دیگر، فرد می‌ترسد که اگر به اندازه‌ی کافی خوب نباشد یا نتواند تمام نیازهای شریک خود را برآورده کند، او را از دست بدهد.این ترس می‌تواند بسیار فلج کننده باشد و باعث شود فرد به طور مداوم در حال تلاش برای جلب رضایت شریک خود باشد، حتی اگر این کار به ضرر خودش تمام شود.در نتیجه، فرد به تدریج هویت و استقلال خود را از دست می‌دهد و به سایه‌ای از شریک عاطفی خود تبدیل می‌شود.

برای رهایی از این الگو، فرد باید تلاش کند که ارزش خود را از درون بداند و به تایید دیگران وابسته نباشد.

۲. ترس از تنهایی

ترس از تنهایی یکی دیگر از عوامل مهم در توجه بیش از حد به شریک عاطفی است.فرد از اینکه تنها بماند وحشت دارد و حاضر است هر کاری بکند تا رابطه‌اش را حفظ کند.این ترس می‌تواند ناشی از تجربیات ناخوشایند گذشته باشد، مانند از دست دادن یک فرد مهم در زندگی یا تجربه‌ی انزوای اجتماعی.در این حالت، فرد رابطه‌ی عاطفی خود را به عنوان تنها منبع امنیت و آرامش خود می‌بیند و به شدت از از دست دادنش می‌ترسد.این ترس می‌تواند منجر به رفتارهای ناسالم و افراطی شود، مانند تحمل رفتارهای توهین‌آمیز یا نادیده گرفتن نیازهای شخصی.

فرد ممکن است فکر کند که هرچقدر بیشتر به شریک عاطفی خود توجه کند و او را راضی نگه دارد، احتمال اینکه او را ترک کند کمتر می‌شود.اما در واقعیت، این رفتار می‌تواند نتیجه‌ی معکوس داشته باشد و باعث شود شریک عاطفی از او سوء استفاده کند یا احترامش را از دست بدهد.برای غلبه بر ترس از تنهایی، فرد باید تلاش کند که روابط اجتماعی خود را تقویت کند و به دنبال فعالیت‌هایی باشد که به او احساس ارزشمندی و شادی بدهند.بهبود روابط زناشوییعزت نفس پایین</h2> </p> <p>عزت نفس پایین یکی از مهم‌ترین عواملی است که باعث می‌شود فرد بیش از حد به شریک عاطفی خود توجه کند.

فردی که عزت نفس پایینی دارد، خود را لایق عشق و توجه نمی‌داند و فکر می‌کند باید برای به دست آوردن آن تلاش زیادی کند.</p> </p> <p>این افراد معمولاً به دنبال تایید و تحسین دیگران هستند و به راحتی تحت تاثیر نظرات آنها قرار می‌گیرند.آنها ممکن است خود را با دیگران مقایسه کنند و احساس کنند که به اندازه‌ی کافی خوب نیستند.</p> </p> <p>در رابطه‌ی عاطفی، این افراد ممکن است به طور مداوم از خود بپرسند که آیا شریکشان آنها را دوست دارد یا نه و آیا به اندازه‌ی کافی برای او خوب هستند یا نه.

</p> </p> <p>این احساس ناامنی می‌تواند منجر به رفتارهای افراطی شود، مانند تلاش بیش از حد برای راضی نگه داشتن شریک عاطفی، نادیده گرفتن نیازهای شخصی و تحمل رفتارهای نامناسب.

</p> </p> <p>فردی که عزت نفس پایینی دارد، ممکن است فکر کند که تنها راه حفظ رابطه‌اش این است که تمام خواسته‌های شریک عاطفی خود را برآورده کند و هیچ اعتراضی نکند.</p> </p> <p>این رفتار می‌تواند باعث شود که شریک عاطفی از او سوء استفاده کند و به تدریج او را از خود دور کند.</p> </p> <p>برای افزایش عزت نفس، فرد باید تلاش کند که نقاط قوت خود را شناسایی کند، به خود احترام بگذارد و به نیازهای شخصی خود اهمیت بدهد.

</p> </p> <h2>۴.الگوهای رفتاری ناسالم</h2> </p> <p>گاهی اوقات، توجه بیش از حد به شریک عاطفی ریشه در الگوهای رفتاری ناسالمی دارد که فرد از دوران کودکی آموخته است.این الگوها می‌توانند ناشی از روابط ناسالم والدین یا سایر افراد مهم در زندگی فرد باشند.</p> </p> <p>مثلا فردی که در خانواده‌ای بزرگ شده است که یکی از والدین به طور مداوم نیازهای دیگری را نادیده می‌گرفته است، ممکن است این الگو را در <a href=">روابط عاطفی خود تکرار کند.

این افراد ممکن است به طور ناخودآگاه جذب افرادی شوند که به آنها نیاز دارند و سعی کنند نقش نجات‌دهنده را در زندگی آنها ایفا کنند.آنها ممکن است فکر کنند که تنها راه اثبات عشق و وفاداری‌شان این است که تمام نیازهای شریک عاطفی خود را برآورده کنند و هیچ خواسته‌ای از او نداشته باشند.این الگوهای رفتاری ناسالم می‌توانند بسیار مخرب باشند و باعث شوند فرد در روابط عاطفی خود احساس نارضایتی و ناامیدی کند.برای تغییر این الگوها، فرد باید ابتدا آنها را شناسایی کند و سپس با کمک یک متخصص، راهکارهای سالم‌تری برای برقراری ارتباط با دیگران را یاد بگیرد.

این شامل یادگیری مهارت‌های ارتباطی موثر، تعیین مرزهای سالم و ابراز نیازهای شخصی است.

۵. تلاش برای کنترل رابطه

باور کنید یا نه، گاهی اوقات توجه بیش از حد به شریک عاطفی می‌تواند تلاشی پنهان برای کنترل رابطه باشد.فرد ممکن است ناخودآگاه فکر کند که با برآورده کردن تمام خواسته‌های شریک خود، می‌تواند او را در کنار خود نگه دارد و از ترک شدنش جلوگیری کند.این نوع کنترل، کنترل مستقیم و آشکار نیست، بلکه یک نوع کنترل غیرمستقیم و ظریف است که از طریق محبت و فداکاری بیش از حد اعمال می‌شود.فرد ممکن است با دادن هدایای گران قیمت، انجام کارهای غیرضروری و تحمل رفتارهای نامناسب، سعی کند شریک عاطفی خود را مدیون خود کند و او را از ترک کردنش باز دارد.

این رفتار می‌تواند ناشی از ترس عمیق از دست دادن کنترل و عدم اطمینان به خود باشد.فرد ممکن است فکر کند که اگر به اندازه‌ی کافی خوب نباشد یا نتواند تمام نیازهای شریک خود را برآورده کند، او را از دست خواهد داد.این تلاش برای کنترل رابطه می‌تواند به مرور زمان خسته‌کننده و فرساینده باشد و باعث شود فرد احساس نارضایتی و ناامیدی کند.برای رهایی از این الگو، فرد باید تلاش کند که به خود اعتماد کند و بپذیرد که نمی‌تواند و نباید تمام جنبه‌های رابطه را کنترل کند.

۶. کاملا مطلوب گرایی در عشق

کاملا مطلوب‌گرایی در عشق می‌تواند یکی دیگر از دلایل توجه بیش از حد به شریک عاطفی باشد. فرد ممکن است تصوری غیرواقعی از عشق و رابطه داشته باشد و فکر کند که باید تمام نیازهای شریک خود را برآورده کند تا یک رابطه‌ی عالی داشته باشد. این افراد معمولاً تحت تاثیر فیلم‌ها، کتاب‌ها و تبلیغات رسانه‌ای قرار می‌گیرند که تصویری اغراق‌آمیز از عشق و رابطه ارائه می‌دهند. آنها ممکن است فکر کنند که با یادگیری این مهارت‌ها، فرد می‌تواند از تعارض به عنوان یک فرصت برای رشد و بهبود رابطه استفاده کند.

۱۰. جبران کمبودهای عاطفی گذشته

گاهی اوقات، توجه بیش از حد به شریک عاطفی می‌تواند تلاشی برای جبران کمبودهای عاطفی گذشته باشد.فرد ممکن است در دوران کودکی یا در روابط قبلی خود، تجربه‌ی کمبود عشق، توجه و حمایت را داشته باشد و سعی کند با محبت و توجه بیش از حد به شریک فعلی خود، این کمبودها را جبران کند.این افراد ممکن است به طور مداوم به دنبال تایید و تحسین شریک خود باشند و احساس کنند که تنها با راضی نگه داشتن او می‌توانند کمبودهای عاطفی خود را التیام بخشند.این رفتار می‌تواند ناشی از احساس ناامنی، عزت نفس پایین و ترس از ترک شدن باشد.

در واقعیت، جبران کمبودهای عاطفی گذشته نیازمند خودآگاهی، درمان و کار بر روی عزت نفس است.محبت و توجه بیش از حد به شریک عاطفی نمی‌تواند جایگزین این موارد شود و ممکن است حتی باعث شود فرد در یک چرخه‌ی معیوب از نیاز و وابستگی گرفتار شود.برای التیام کمبودهای عاطفی گذشته، فرد باید تلاش کند که به خود عشق بورزد، نیازهای شخصی خود را برآورده کند و روابط سالم و حمایتی برقرار کند.این شامل یادگیری مهارت‌های خود مراقبتی، تعیین مرزهای سالم و برقراری ارتباط موثر با دیگران است.

۱۱. احساس مسئولیت بیش از حد در قبال خوشحالی شریک

برخی افراد احساس می‌کنند که مسئول خوشحالی شریک عاطفی خود هستند و باید هر کاری بکنند تا او را راضی و خوشحال نگه دارند.این افراد ممکن است فکر کنند که خوشحالی شریکشان به عملکرد آنها بستگی دارد و اگر شریکشان ناراحت باشد، آنها مقصر هستند.این احساس مسئولیت بیش از حد می‌تواند ناشی از الگوهای خانوادگی ناسالم، عزت نفس پایین و ترس از ترک شدن باشد.این افراد ممکن است نیازهای شخصی خود را نادیده بگیرند و تمام تمرکز خود را روی راضی نگه داشتن شریکشان بگذارند، حتی اگر این کار به ضرر خودشان تمام شود.

در واقعیت، هر فرد مسئول خوشحالی خود است و هیچ‌کس نمی‌تواند و نباید مسئول خوشحالی دیگری باشد.

انتظار اینکه شریک عاطفی شما مسئول خوشحالی شما باشد، غیرمنطقی و غیرعادلانه است و می‌تواند منجر به روابط ناسالم و وابسته شود.برای رهایی از این احساس مسئولیت بیش از حد، فرد باید یاد بگیرد که مرزهای سالم تعیین کند، به نیازهای شخصی خود اهمیت بدهد و بپذیرد که نمی‌تواند و نباید مسئول خوشحالی دیگری باشد.این شامل یادگیری مهارت‌های خود مراقبتی، برقراری ارتباط موثر و رها کردن کنترل است.

۱۲. نیاز به دیده شدن و ارزشمند بودن

در برخی موارد، فرد با توجه بیش از حد به شریک عاطفی خود، به دنبال دیده شدن و ارزشمند بودن است.او ممکن است فکر کند که تنها با راضی نگه داشتن شریکش، می‌تواند توجه و محبت او را جلب کند و احساس کند که ارزشمند است.این افراد معمولاً عزت نفس پایینی دارند و احساس می‌کنند که لایق عشق و توجه نیستند.آنها ممکن است به طور مداوم به دنبال تایید و تحسین شریک خود باشند و بدون آن احساس ناامنی و بی‌ارزشی کنند.این رفتار می‌تواند ناشی از تجربیات ناخوشایند گذشته، دوران کودکی نامناسب و عدم حمایت کافی از سوی والدین باشد.

در واقعیت، ارزش و شایستگی شما به عنوان یک انسان، به هیچ وجه به میزان توجهی که به شریک عاطفی خود می‌دهید، بستگی ندارد.

برای احساس ارزشمندی، فرد باید تلاش کند که عزت نفس خود را افزایش دهد، نقاط قوت خود را شناسایی کند و به دستاوردهای خود افتخار کند.این شامل یادگیری مهارت‌های خودآگاهی، خودپذیری و خود مراقبتی است.

۱۳. تاثیر رسانه‌ها و کلیشه‌های جنسیتی

نمایش بیشتر

‫2 دیدگاه ها

  1. آرمان مهرآبادی گفت:

    کامنت:

    وای چه پست جالبی! 😊 من همیشه تو روابطم حس میکردم یه جورایی گم میشم و همه تمرکزم رو میذاشتم روی طرف مقابل. انگار اگه یه دقیقه توجه نکنم، همه چی تموم میشه! این ترس از دست دادن واقعا عذاب آوره…

    یه مدت طولانی فکر میکردم این یعنی من عاشقترم یا اهمیت بیشتر میدم، ولی بعد فهمیدم این فقط یه جور نیاز به تایید بود. همیشه دنبال این بودم که طرف مقابل بگه “آفرین، خوب کاری کردی” تا حس کنم ارزش دارم. 😅

    ممنون بابت نوشتن این مطلب! خیلی دوست دارم بیشتر درمورد این بخشش بخونی که چطور میشه این حس نیاز به کمال تو روابط رو کم کرد. من خودم هنوز درگیرشم و هرچقدر سعی میکنم بگم “همه چی نباید بی نقص باشه”، بازم دچار وسواس میشم.

    کاش بقیه دوستایی که این پست رو خوندن هم اگه تجربه مشابهی دارن، بنویسن چطور با این احساسات کنار اومدن. شاید بشه از همدیگه کلی چیز یاد گرفت! 💡

    و یه سوال دیگه… فکر میکنی این مشکل شناخت ارزش خودت چقدر تو این قضیه نقش داره؟ من خودم یهو فهمیدم که اصلا خودمو باور نداشتم و همیشه فکر میکردم طرف مقابل بهتره! 😢

    بازم ممنون… منتظر پست های بعدی تو این زمینه هستم! 🙌

  2. کامنت:

    وای چه پست جالبی! 😊 من همیشه تو روابطم حس میکردم یه جورایی گم میشم و همه تمرکزم رو میذاشتم روی طرف مقابل. انگار اگه یه دقیقه توجه نکنم، همه چی تموم میشه! این ترس از دست دادن واقعا عذاب آوره…

    یه مدت طولانی فکر میکردم این یعنی من عاشقترم یا اهمیت بیشتر میدم، ولی بعد فهمیدم این فقط یه جور نیاز به تایید بود. همیشه دنبال این بودم که طرف مقابل بگه “آفرین، خوب کاری کردی” تا حس کنم ارزش دارم. 😅

    ممنون بابت نوشتن این مطلب! خیلی دوست دارم بیشتر درمورد این بخشش بخونی که چطور میشه این حس نیاز به کمال تو روابط رو کم کرد. من خودم هنوز درگیرشم و هرچقدر سعی میکنم بگم “همه چی نباید بی نقص باشه”، بازم دچار وسواس میشم.

    کاش بقیه دوستایی که این پست رو خوندن هم اگه تجربه مشابهی دارن، بنویسن چطور با این احساسات کنار اومدن. شاید بشه از همدیگه کلی چیز یاد گرفت! 💡

    و یه سوال دیگه… فکر میکنی این مشکل شناخت ارزش خودت چقدر تو این قضیه نقش داره؟ من خودم یهو فهمیدم که اصلا خودمو باور نداشتم و همیشه فکر میکردم طرف مقابل بهتره! 😢

    بازم ممنون… منتظر پست های بعدی تو این زمینه هستم! 🙌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا